سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر هوست را پیروی کنی، کر و کورت می سازد و فرجامت را تباه و تو رانابود می کند . [امام علی علیه السلام]

نا کجا آباد

کتاب و از تو کتابخونه برداشت.شال و کلاه کردیم به مقصد بالا پشت بوم.اولش که زیاد از حد هیچی نمی دونستیم همیشه می ایستادیم.آسمون تابستون رو از کتاب پیدا کردیم.چون تو همه عمرمون بیشتر از ستاره قطبی نشنیده بودیم به زور تو آسمون دود آلود تهران دنبال دب اصغر می گشتیم.دانایان بهتر دانند که این صورت فلکی باید لطف عظما بکنند تا شاید از میان این آسمان ناپیدا ،پیدا شوند.همین جور که داشتیم دور سر خودمون و آسمون می چرخیدیم یهو جیغ زدم که پیداش کردم.دب اصغر نبود.ذات الکرسی بود.

اولین صورت فلکی عمر من و خواهرم.اون شد شاه کلید و هر شب می رفتیم بالا پشت بوم و آسمون رو پیدا میکردیم.حالا دیگه به خیال خودمون خیلی حرفه ای شده بودیم.آخه هم کلاس نجوم می رفتیم.هم فهمیده بودیم که نباید چند ساعت تمام سیخ سیخ بایستیم آسمون نگاه کنیم.فرش که نه چون دلمون کتک نمی خواست روفرشی پهن می کردیمو رو به آسمون خدا دراز می کشیدیم.این طوری هم زاویه دید بهتر بود، هم حس بهتری نسبت به آسمون داشتیم.وقتی دراز می کشی و ساعت ها بهش خیره می شی انگار یه چیزی از عمق وجودش تسخیرت می کنه.البته نه از نوع تسخیر های خاله زنکی قمر در عقرب شدن(قرار گرفتن ماه در صورت فلکی عقرب)

چقدر وسیع...

چقدر کوچک...

وقتی به آسمون خیره می شی انگار دلت می لرزه

از این که کجایی

به کجا دعوت شدی

چقدر واسه منم منم کردن کوچیکی

خدایا واسه همه لحظه هایی که غرور وجودمو گرفت و کوچکی خودمو در مقابل بزرگی تو فراموش کردم منو ببخش

و به خاطر شب هایی که از دیدن آسمونت محروم شدم

و به خاطر همه عظمت هایی که یادم می ره

 




رها مانده ::: سه شنبه 87/7/16::: ساعت 3:58 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :11878
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
رها مانده
رهایی از رهاماندگی را،چاره تنها شیداییست
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<